سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه از آزارش ایمن باشی، به برادری با او رغبت کن [امام علی علیه السلام]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...

Powerd by: Parsiblog ® team.
سالهای درازیست که بهار را ندیده ام(یکشنبه 89 فروردین 15 ساعت 3:36 عصر )

 

درباره  گذشته هایی می نویسم  که احساسم را از فصلهای پریشانی پُر میکند.از نگاهی مینویسم که معنای زندگی میبخشید و باور صداقتت را نوید میدادبه خیالم میرسید که این هدیه ی الهی تامرگ با من است و من لبریز از محبت و عشق خواهم بود .

....................

 

و هنوز پر از حرفم

حرف حرف حرف  



آره ..................................................

  هرسال بی حضورت آغاز شد علتش هم کاملا" مشخص بود قبل از سال نو بحثی و جدلی و پایان بخشیدن به توقعاتی که وجود نداشتند هرسالی که گذشت تصور میکردم سال  بعدی  این نخواهد بود و خوب میشود همه چیز خوب میگذرد افسوس تو بفکر لذتها و خوشی ها و گردشهای خود  بودی و من در بغض فرو خورده خویش غرق در اندیشه ی چون ها و چرا ها ..؟‌و این سالها همینطور آمدند و رفتند...................

امسال نیز روبروی یک دیوار خالی ایستادم حوصله شمردن آجرهایش را هم نداشتم و تنها به این می اندیشیدم که :
زمانی چقدر ابلهانه  اسیر نگاه های تو بودم ، همان نگاه های پر از اضطراب ِ عشق (بخیال خام خویش). همان نگاه هایی که به من امید زندگی میبخشید و لحظاتم را غرق حسرت و آرزو میساخت.


درباره  گذشته هایی می نویسم  که احساسم را از فصلهای پریشانی پُر میکند.از نگاهی مینویسم که معنای زندگی میبخشید و باور صداقتت را نوید میدادبه خیالم میرسید که این هدیه ی الهی تامرگ با من است و من لبریز از محبت و عشق تو خواهم بود .

  به جرم روزهایی که تو را می خواستم،  زخم عشق را به جان  خریدم (با خودم میگفتم درست میشود درست میشود ) اما بجای شهد شیرین عشق و محبت و بجای نوازش ؛جام زهر را به دستانم دادی و گفتی سر بکش واین تمام هدیه عشق تو بود به من ...روزهای با تو بودن از تمام زندگیم  فرصت عمر ی بود که با ارزش میدانستمش و باورش داشتم. من به احساس زیبای بودنت زنده بودم  و باورجدائیت باورنکردنی بود..

اینک با  حقیقتی ازجنس زشتی و تلخی ِ ریا؛  دشت ِ وجودم را سیقل میدهم و موج موجِ محبتم را در تار پود ِ پوسیده زمانه ای پر از دروغ میچرخانم شاید که صداقتی بیابم از جنس بلور ....که آنهم میشکندو خرده های آن جمع میشوند و بسان دشنه ای در می آیند تا دُمل چرکین نا باوری را شکافته و حریری از ابریشم ِ صداقت برایم به ارمغان بیاورند ؛ نه از فروشگاه عیاران ِ زمانه  که از فروشگاهی بهشتی ؛ آنجا که  فروشندگانش فرو تنان ِ راستین ِالهی هستند و بس ...

این فروشندگان کالای تقلبی نمی فروشند!!!!چشمانم میسوزند  چشمانم میسوزند از گریه نه ..که از خواب ....رویاها درخواب واقعیند  

89/1/7

*************************************************************


می بینی ؟ زمین چقدر سرد و بیروح شده ؟ انگاری که هیچوقت ؛ سبزینه ای نداشته و بی بار و بر بوده .آسمون هم دلش گرفته حتی نمیتونه بباره ؛ درختا هم خُشک ِ خُشک ِ خُشکن ؛ پرنده ها هم شاید بال پروازشون سوخته یا پراشون ریخته و یه گوشه کِز کردن ؛ آسمون ِ دلا هم پنداری غروب کرده ؛  مثلا"  بهاره ؟!! عجب بهار ِ خیره سَریه ها !! .

آره  یه شبی بود و دلداری ؛ دل از دیدن دلبر شاد ... دلبری که ریشه در دل داشت ؛ اصیل و سالم
و پر بار ؛ همون پاکی که با یُمن ِ عشق می بست هردری را جز عشق ...

یه جائی خوندم که : خُتُک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش و نماند هیچش اِلا هوس‌ِ قُمار ِ دیگر
!!! ولی این خوندن کجا و تصور انجامش چگونه ؟‌شاید اون قمار بازی که منو توی تاس ریزیهاش باخت به بهائی از جنس ِ تاراج ؛  هوس ِ قُمار بازی تا آخر عمرش باهاش همراه باشه ولی من ؟ من کجای قصه بودم ؟ وسط ِ تاسها یا ورقها ی بازی ؟ میون دریدگی یک نگاه ِ هوسباز یا سینه ای  تُهی از محبت و پُر از ...........

کجای کارم ؟ کجای زندگیم ؟ کجای بودنی از جنس نبودنم ؟ شکل مُرده ای هستم که در دنیای نامردی 
غرق شده ام ....

89/1/15


» صاحبدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
اینجا زمین است
نکته 4
نکته 3
نکته 2
نکته 1
لحظه های خاموش
جواب ایمیل و ...
این نیز بگذرد
دو خط ...
کیسه کوچک چای
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 82  بازدید
بازدیدهای دیروز: 26  بازدید
مجموع بازدیدها: 713950  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...
صاحبدل
این یادداشتها بر پیشانی وبلاگیست که حکم دفتر خاطرات داره ، بیش از هر چیز دیگر پاسخیست به نیاز درونی و فرسایندگی زمان که وادارم میکند در هر شرایط و برغم شدائد و مصایبی که بر من رفته ؛؛؛ و می‌رود تا شاید توجیهی برای عاشق ماندن باشد. این‌که فراز و نشیب‌های زندگی بارها غریب‌تر از گمان منست ، پیچ و خمش ‌ گاه چنان زیاد می‌شود که نقطه‌ی آغاز را از خاطرم می‌برد.
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
عاشق آسمونی
ناصر ناصری
علی علی اکبری
اسماعیل داستانی بنیسی
xXxXxXx از اون عکسها میخوای بیا اینجا xXxXxXx
.: شهر عشق :.
علی
آخوندها از مریخ نیامده اند
مدیر
شبر (تکبیر)
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
نفحات
عباس حسنی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مذهب عشق
سیّد
نازی
همسفر عشق
دهاتی
آبدارچی
نافذ
آریایی

دنیا
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
حاج اقای مهربون زمانه (جلیلی)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ابلیس( قدرت شیطان )
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی

شهادت ( برادر گرامیم)
خاطرات خاشعات
هانیبال
دنیا به روایت یوسف
ریتا رحمانی (بازی بزرگان )
لئون
کوثر
دریچه ای به سوی ملکوت
سایه صبور
صفیر صبح
عطش
کلبه احزان
تجارت اینترنتی
گفتگوهای من و مسیحیان
نازنین
قلب سرد
جادوگر
عکاسباشی - صادق سمیعی
چشمه های مقدس
آیتکین
شادمانه (دریا)
بهروز شیخ رودی
خادم الامام عج
مجتبی
پریسا
یادگاری - صادق سمیعی
سرمه
صادق
پریسا
قهرمانی
کاچی به از هیچی - صادق سمیعی

یکی از این 6 میلیون
شراب ادیبان = محمد رئیسی پور
غریب آشنا
چاغنامه
کوچه گرد
مرزبان سایبری
» لوگوی دوستان من «





































» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «
 
خطاطی نستعلیق آنلاین